جدول جو
جدول جو

معنی سنگ ماهی - جستجوی لغت در جدول جو

سنگ ماهی
(سَ گِ)
به عربی حجرالحوت را گویند و آنرا در سر ماهی یابند و آن سفید و سخت می باشد خوردن آن سنگ گرده را بریزاند و در علم یده بکار آید. (برهان). سنگی باشد که در سر ماهی یابند سفید و سخت بود و خوردن آن سنگ گرده را بریزاند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سگ ماهی
تصویر سگ ماهی
نوعی ماهی دریایی که اغلب عظیم الجثه، دارای بدن کشیده و دم دوشاخه هستند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریگ ماهی
تصویر ریگ ماهی
سقنقور، جانوری دوزیست شبیه سوسمار دارای چهار دست و پا و دم کوتاه که قدش تا ۲۵ سانتی متر می رسد، ریگ زاده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برگ ماهی
تصویر برگ ماهی
نوعی ماهی کمیاب که از دریای سیاه به دریای خزر آورده شده
فرهنگ فارسی عمید
(سَ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد. دارای 150 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، بنشن. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ / دِ)
سنگ ساینده:
گهی جانور بد رونده ز جای
بسینه زمین در بتن سنگسای.
اسدی.
زهر بقعه شدندی سنگ سایان
بماندندی در او انگشت خایان.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(سَ گِ)
واحد وزنی بود معمول در تهران و پاره ای شهرستانها معادل دو من تبریز برابر با شش کیلوگرم
لغت نامه دهخدا
(مَ گِ)
به فارسی ماهی زهرج است. (از فهرست مخزن الادویه). دوایی است که ماهیگیران در دریا اندازند و ماهی آن را بخورد و خودبخود از بیهوشی بر روی آب آید و خودبخود بمیرد. (آنندراج). سمی است که در آب ریزند و ماهیان مسموم گونه بر روی آب افتند و صید آنان آسان شود. (یادداشت مرحوم دهخدا). سم السمک. ماهی زهره. انامرتا. ماهی زهرج. سم الحوت. سمیرا. گیاهی است بالارونده، از دولپه ایهای جدا گلبرگ که تیره خاصی به نام تیره منیسپرماسه را بوجود می آورد، برگهایش مسطح و متناوب وگلهایش سفیدرنگ و مجتمع بصورت خوشه است. میوه اش گوشتدار و شفت و به بزرگی یک فندق و قرمزرنگ و آبدار است. از دانه های این گیاه جهت گیج کردن و شکار ماهیها استفاده میکنند. این گیاه را امروزه بعنوان درخت زینتی در باغها نیز میکارند. شجرۀ سم السمک. (از فرهنگ فارسی معین) :
ز جانان مهربانی می شمارم کینه خواهی را
کم از آب حیات این مرگ ماهی نیست ماهی را.
شوکت (ازآنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
بیرحمی. سخت جانی. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
(سَ گِ مَ)
سنگی است الوان و بغایت سست میباشد و آنچه سیاه بود بسرخی زند و نقطه های سفید بر آن باشد و شیشه گران بکار برند و آنرا سنگ برکان هم گویند. (برهان). سنگی است الوان بغایت نرم و سست که شیشه گران شیشه را بدان سپید کنند. (آنندراج). (اصطلاح شیشه گران) اسم مغنیساست. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
دلفین و سگ ماهی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
قسمی از ماهی که بزبان فرانسه استورژن گویند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سَ گِ)
مجازاً حائل و مانع از چیزی. (آنندراج) (از مجموعۀ مترادفات ص 228). مزاحم. مانع. انگل. (ناظم الاطباء) ، متعرض راه. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
مقرریی که در پایان هر ماه بخدمتگزاران و کارکنان دهند ماهیانه شهریه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سس ماهی
تصویر سس ماهی
گونه ای ماهی که در رودخانه های شمال ایران وجود دارد
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از ماهیهای حلال گوشت و فلس دار و استخوانی بحر خزر که فلسهایش بزرگ است و به آسانی می افتد. قدش بین 18 تا 36 سانتیمتر است. کمرش آبی سبز رنگ و شکمش خاکستری نقره یی است در سطح آب زندگی میکند و بیش از 20 سانتیمتر زیر آب نمیرود و از کرمها و دیگر حیوانات کوچک تغذیه مینماید. سگ ماهی در موقع تخم گذاری به کنار ساحل می آید و در اوایل بهار تخم ریزی میکند و بین 40 تا 100 هزار تخم میریزد، ماهی خاویار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریگ ماهی
تصویر ریگ ماهی
نوعی خزنده از تیره سوسماران، رنگ پوست آن در قسمت پشت غالباً صورتی و گاهی زرد با نوارهای تیره است، پوست شکمش سفید می باشد. قد سقنقور حداکثر ممکن است تا 25 سانتیمتر برسد، اسقنقور،، سقنقر، نهنگ دشتی، ورل ماهی، سقنس
فرهنگ فارسی معین
((سَ))
یکی از ماهی های حلال گوشت و فلس دار و استخوانی دریای مازندران که فلس هایش بزرگ است و به آسانی می افتد، ماهی خاویار
فرهنگ فارسی معین
ماهی خاویار خزری که بومیان سگ ماهی نیز گویند، فیل ماهی
فرهنگ گویش مازندرانی
دست مالی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی